آبیاری قطره ای

راهنمای جامع تجاری و فنی آبیاری قطره ای و تحت فشار

آبیاری قطره ای

راهنمای جامع تجاری و فنی آبیاری قطره ای و تحت فشار

آبیاری قطره ای

آموزش روش های نوین آبیاری مثل آبیاری قطره ای، بارانی و تحت فشار بوسیله لوله و اتصالات پلی اتیلن.

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

معمای آخرین شاه‌کشی؛ میرزا رضا تنها بود؟

۱-متن استنطاقات میرزا رضای کرمانی منتشر در شماره‌های ۹ - ۱۰ - ۱۱ روزنامه صوراسرافیل ۱۳۲۵ هجری ۲- روزنامه خاطرات اعتماد السلطنه ۳- حیات یحیی، یحیی دولت‌آبادی ۴- تاریخ مشروطه ایران، احمد کسروی ۵- جستارهایی از تاریخ اجتماعی ایران در عصر قاجار، ویلم فلور، ترجمه ابوالقاسم سری ۶- یادداشت‌های از زندگی خصوصی ناصرالدین شاه قاجار، دوستعلی‌خان معیرالممالک ۷- ایران در دوره سلطنت قاجاریه، علی‌اصغر شمیم ۸- تاریخ بیداری ایرانیان، ناظم‌الاسلام کرمانی به کوشش علی‌اکبر سعیدی سیرجانی ۹- اسناد و خاطرات ظهیرالدوله به کوشش ایرج افشار ۱۰- خاطرات تاج‌السلطنه به کوشش منصور اتحادیه، سیروس سعدوندیان ۱۱.

اما اینجاست که ظهیرالدوله با نقل اتفاقی که رخ می‌دهد بدون آنکه خودش متوجه باشد از شانه خالی کردن نایب‌السلطنه و امیر سپاه از اداره کشور می‌نویسد: «حاج سام میرزای بهاالدوله را که از محترمین شاهزاده‌ها و امیرتومان است و میرزا محمدخان کاشی اقبال‌الدوله را که از وزرا است فرستاد در امیریه خدمت نایب‌السلطنه که وزیر جنگ و پسر شاه شهید است که بیایید ببینم چه باید کرد و آن بیچاره از ترس بدکاری‌های خودش از منزل نیامده پیغام کرد که محال است از خانه بیرون بیایم. با وجود انگیزه‌های قوی و محکم اما در نهایت سر پیکان قتل ناصرالدین شاه در آخرین بخش‌های داستان ناظم‌الاسلام کرمانی به سمت اتابک می‌چرخد که نوشته همراه میرزا رضا در صبح روزی که در میدان مشق به دار آویخته شد داماد اتابک شجاع‌السلطنه بود و سایر نزدیکان امین‌السلطان با موزیک و همهمه او را دوره کرده بودند: «میرزا رضا اعتمادی به میرزا علی‌اصغرخان اتابک داشت که احتمال قصاص بر خود نمی‌داد.

اما درباره سایر جلسات و اعترافات هیچ مدرکی در دست نیست و مشخص نیست که آیا درباره انگیزه‌ها و کسانی که او را در اجرای این تصمیم همراهی کردند صحبت کرده است یا خیر؟ می‌دانیم که او چندین بار در حضور امین‌السلطان و نزدیکانش درباره این ترور صحبت کرده و نظم‌الدوله نیز در دو متنی که به جای مانده است بارها سؤالاتی را می‌پرسد که پاسخشان را پیش‌تر هم از میرزا رضا شنیده است. ظهیرالدوله که به همراه میرزا اسمعیل‌خان امین‌الملک وزیر مالیه و خزانه‌دار و برادر امین‌السلطان در حیاط آبدارخانه جنب قصر ابیض میرزا رضا را در حالی می‌بینند که در اثر کتک خوردن لباسش پاره و مشکوف‌العورتین بیهوش بود و اعتراف می‌کند: «در حقیقت زنده بیرون بردن همچو قاتلی برای استنطاق از میان آن جمعیت و مردم شاه‌پرست از کارهای بزرگ صدراعظم بود.

 

متن کامل صورت‌جلسه بازجویی از میرزا رضا کرمانی

در زمستان ۸۸ نیز جزوه‌ای کامل که متن دقیق این بازجویی‌هاست، توسط حجت‌الاسلام‌و‌المسلمین سید محمود مرعشی در نشریه «میراث شهاب» (شماره ۵۸) متعلق به کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی منتشر شد که نسخه خطّی این کتابچه، به شماره «۱۴۳۹۶» در گنجینه جهانی مخطوطات اسلامی کتابخانه بزرگ آیت‌اللَّه مرعشی نجفی موجود است و در آن به‏ جز میرزا رضا کرمانی‌، بازجویی افراد دیگر نیز آمده: از جمله میرزا تقی فرزند و نیز همسر میرزا رضا کرمانی، ملّا حسین فرزند میرزا محمّدعلی متولّی مقبره سرورالسلطنه در صحن مطهّر حضرت عبدالعظیم، شیخ محمّد اندرمانی که در منزل ناظم‏‌التولیه انجام شده است؛ شیخ حسین دائی‌زاده، گزارش فرّاش‏‌باشی حضرت عبدالعظیم، گزارش ملّا حبیب از خادمان حرم مطهّر حضرت عبدالعظیم و گزارش مشهدی غلامحسین فرّاش آستانه مقدّسه.

لکن مسلّم است، در زیر شکنجه و صدمات لازمه استنطاق، بهتر از این مطالب و مکتومات بروز خواهد داد، اما عجالتاً از این چند مجلس سؤال و جوابی که این غلام خانه‌زاد با این معلون حرامزده کرده است، چیزی که بر غلام، معلوم و یقین شود، این است که او به طوری که خودش در همه جا می‌گوید، ابداً در خیال صلاح مردم و خیر عامّه نبود، و تمام این مهملات و مزخرفات را از سیّد جمال‌الدّین معلون شنیده، فقط از شدّت فسق و نادانی، شیفته و فدایی آن سیّد شده و محض تلافی صدماتی که به سیّد وارد آمد، به دستورالعمل سیّد آمده، این کار را کرده است. من که این شعر را خواندم، گفت که تو غلط کردی این شعر را خواندی! هیچ می‌دانی که من چه در دل و ضمیر دارم؟ خلاصه، پدر من مرا ملامت می‌کرد که چرا تو با او راه می‌روی؟ یک روز هم کتاب روضه‌الصفا می‌خواندم، دید و گفت: بارک‌اللَّه! تاریخ هم که می‌خوانی! امشب کتاب را بیاور منزل من، با هم بخوانیم! پدر من اذن نداد، گفت: کتاب به شخص ناشناس مده! چون سابقاً که سیّد جمال را اخراج کردند، این شخص در آن روز داد و فریاد می‌زد و وا محمّدا و وا شریعتا می‌گفت، من دیدم.

 

منبع

  • ۰۰/۱۰/۱۸
  • فروشنده لوله و اتصالات پلی اتیلن

نظرات (۱)

  • خشایار پولادوند
  • سلام.🌹چون تو، تو هستی ،‌
    چون از تو فقط یکی هست ، تو همیشه ارزشمندی.‌‌.! 💎

    + دوست من اگر با تبادل لینک موافق بودی خبرم کن..! 😍❤️

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی