در آغاز فیلمهای تصویر متحرک را در سرعتهای متفاوت تهیه و توسط دوربینها و پروژکتورهای هندلی پخش مینمودند؛ اگر چه استاندارد سرعت فیلم صامت ۱۶ فریم در ثانیهاست، تحقیقات موید آنست که سرعت فیلمبرداری اکثر فیلمها بین ۱۶ تا ۲۳ فریم در دقیقه بوده و حداکثر در ۱۸ فریم در ثانیه نمایش داده میشدند (معمولاً حلقههای فیلم حاوی دستورالعملی بودند که نشان میداد چه صحنههایی را باید با چه سرعتی نمایش بدهند) ۱ در اواخر دهه ۱۹۲۰ و همزمان با معرفی فیلمهای صدادار، سرعت فیلمها نیز میبایست جهت هماهنگی آن با صدا، ثابت میگردید؛ بنابراین سرعت ۲۴ فریم در ثانیه را به دلیل اینکه پایینترین (و طبعاً ارزانترین) سرعت متناسب با ارائه کیفی صوت محسوب میگشت را برگزیدند.
مقاله در مورد تحول بیان سینمایی
بر حسب موقعیت زمانی روز/ شب (صبح و عصر) بر حسب سرعت حرکت نسبت به حرکت واقعی دوربین یا موضوع نمای حرکت تند Fast motiom shot نمای حرکت کند Slow motion shot نمای حرکت معکوس Reverse motion shot (با نمای معکوس اشتباهی گرفته نشود Reverse Tugle) این تقسیم بندی ها همچنان ادامه دارند مثل نمای هوایی Aerial shot یا هلی شات – همینطور نسبت به وسیله ای که دوربین را حرکت میدهد مثل نمای گردونه ای یا Dolly shot یا نمای جرثقیلی Crahe shot یا نمای دوربین روی دست Hand held shot یا نمای استدی که یا حرکت و تغییر فاصله کانونی از دوربین یعنی Zoom in shot یا Zoom Back صحنه (Scene) فرآیند تدوین از تجمع چند نما صحنه را بوجود می آورد. یعنی دوربین (اعم از مگاتیو, ویدئو یا دیجیتال) بخشهایی از فضا و حرکت را با فواصل ثابت و معین ثبت می کند و دستگاه نمایش (آپارات, تلویزیون یا ;) سازو کاری فراهم می کنند که با همین شکل و همین ترتیب این بخش های واقعیت ترکیب شوند و حرکت را بازسازی کنند و این متحرک بودن و تغییر کردن لحظه به لحظه تصویر به شدت توهم مثل صدا باشد (مثل تصاویر یک آبشار با صدای آن) این حس.
6- تدوین اجازه می دهد که معانی و اشاراتی ایجاد کنیم که بدون وجود تدوین عموماً امکان بوجود آمدن فقط به وسیله (یک نما) را نداشتند ولی در جمع دو یا چند پلان این معانی به وجود میآیند (تدوین اکسپرسیونیستی یا بیانی) 7- امکان (رج زدن) و به هم ریختن توالی خطی فیلمنامه بر اساس شرایط فنی زمانی, فصلی و اقتصادی و پائین آوردن هزینه و زمان تولید فیلم. نمای دوم ـM sh از مرد پستچی در حال برداشتن کلاه از سرش و گفتن دیالوگ که: آقای محمدی شما هستید؟ نمای سوم نمای متوسط از آقای محمدی که سر از روی پروندهاش بلند می کند و به مرد پستچی نگاه می کند و می گوید بله و (بلند می شود یا نه) (Cut away) نمای چهارم نمای نزدیک از مرد پستچی که به پائین (کیفش) نگاه می کند و می گوید نامه دارید (Cut away).
تحول بیان سینمایی سینما در آغاز 1895 یک هنر نبود – دو سه دهه طول کشید تا شکلها, سبک ها و روش های بیانی آن توسط فیلمسازان مختلفی در اروپا و آمریکا تدریجاً تجربه, کشف و ابتکار شود و هنر هفتم بوجود بیاید و سینما را مقارن با آخرین سالهای دهه 1920 و تقریباً همزمان با تبدیل سینمای صامت به ناطق در زمره هنرها جا دهد. 1- امکان حذف و انتخاب از جهان پیرامون (ولو ساختگی) 2- امکان تأکید بر جزئیات در کمترین زمان ممکن 3- امکان ایجاد تغییر آنی در زمان و فضای فیلم 4- امکان ایجاد زمان های جدید در مقابل زمان فیزیکی (زمان دراماتیک یا زمان فشرده زمان روانی یا زمان بسط یافته) 5- امکان خلق جغرافیا یا فضایی که در جهان خارج وجود ندارد.
آفرینش فیلم
نحوه تدوین این نما به این صورت است که معمولا ابتدا نمای بسته یا نزدیکی از شخصیتی که قرار است از دید او ماجرا نمایش داده شود قرار میگیرد، به نحوی که خط دید چشمها یعنی جایی که شخصیت به آن نگاه میکند مشخص باشد، سپس در نمای بعدی دوربین در زاویه دید او قرار گرفته و ما چیزی که شخصیت میبیند را خواهیم دید، ممکن است کارگردان ترجیح بدهد پس از مدتی مجددا نمایی از عکس العمل شخصیت را پس از مشاهده آن محل خاص نشان دهد یا ندهد، در هر صورت نوع نمای دید نسبت به نماهای تصویربرداری خنثی است یعنی میتواند همهی حالات یک نمای تصویربرداری باشد، مثلا نمایی بسته، باز، حرکتی و یا ثابت و….
این نوع نماها به خودی خود جزئی از رویداد اصلی صحنه نیستند اما جهت اتصال دو صحنه مجزا به کار میروند و ممکن است ابتدا، انتها یا بین دو صحنه بیایند، این نماها که به نوعی از انواع نماهای برون برشی هستند، در واقع نوعی راهنماییِ بصری برای اعلام رو به پایان بودن صحنهی قبلی و آماده کردن مخاطب برای دیدن صحنهی بعدی هستند، نماهایی از افق، خیابان و نماهای باز شهری مکررا به این منظور به کار رفته اند، وجه اشتراک تقریبا همهی نماهای انتقالی کندی ضرباهنگ رویدادهای صحنه و آرامش درونی نماست، به طوری که در اغلب اوقات تقریبا نمای انتقالی با عکس از حیث حرکت و کنش قابل قیاس است.
نماهای انطباقی نماهایی هستند که در یکی از رایج ترین شیوه هایِ تدوینِ موقعیتهای تحت کنترل، یا تدوین کارهایی که به صورت چند دوربینه تصویربرداری شدهاند به کار میروند، در این شیوه برای نرم و غیر محسوس کردن تعویض نما برش را درست وقتی انجام میدهند که حرکتی در کادر تصویر در حال انجام است، مثلا در نمای الف شخصیت فیلم را میبینیم که در حال باز کردن یک در است، وقتی در را تا نیمه باز کرد، میتوانیم با تغییر جای دوربین به درون محوطه درست در لحظهای که در نمای قبل در باز شده، یعنی در نیمهی راه، تصویرِ داخل را نشان دهیم که شخصیت در حال ورود است. یکی از کاربردهای اصلی این نما همراه کردن تماشاگر با شخصیت مورد نظر و ورود به دنیای ذهنی و تصویری او برای افزایش حس همدردی و همذات پنداری است، به ویژه در فیلم های ژانر وحشت وقتی قاتل از پشت به طور نا محسوس به قربانی نزدیک می شود، از این نما استفاده میشود، حتی بعضی فیلمها این تکنیک را برای روایت کل فیلم خود نیز برگزیدهاند و فیلم همواره از زاویه دید یک یا چند شخصیت روایت میشود.
- ۰۰/۱۰/۲۰